www.iiiWe.com » موزو انشا : عزدواج! براساس انشای واقعی یکی از شاگردان چهارم ابتدایی

 صفحه شخصی صاحب هیرکانی   
 
نام و نام خانوادگی: صاحب هیرکانی
استان: گلستان - شهرستان: گرگان
رشته: کارشناسی ارشد عمومی - پایه نظام مهندسی: ارشد
شغل:  طراح باغ و فضای سبز
شماره نظام مهندسی:  2597
تاریخ عضویت:  1389/11/04
 روزنوشت ها    
 

 موزو انشا : عزدواج! براساس انشای واقعی یکی از شاگردان چهارم ابتدایی بخش عمومی

13

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد.
می گفت چون اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست.آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من

پنجشنبه 26 اسفند 1389 ساعت 10:00  
 نظرات    
 
مهدی ناظمی 09:23 آدینه 27 اسفند 1389
6
 مهدی ناظمی
very nice...
مجید نسیمی 10:07 شنبه 28 اسفند 1389
4
 مجید نسیمی
جالب بود تشکر
رضا چراغی 10:12 شنبه 28 اسفند 1389
5
 رضا چراغی
مرسی خوب بود
فاطمه کاظمی 11:26 شنبه 28 اسفند 1389
5
 فاطمه کاظمی
خیـــلی جالب بود.ممنون
محسن حبیبی کیاابادی 20:42 شنبه 28 اسفند 1389
3
 محسن حبیبی کیاابادی
اصلا جالب نبود
سیامک شاهنده 16:37 یکشنبه 14 فروردین 1390
7
 سیامک شاهنده
گرچه حدود بیست غلط املایی دارد!! آیا واقعاً یک دانش آموز کلاس چهارم دبستان حروف الفبای فارسی را نیاموخته است.
حامد مستقیمی 14:40 دوشنبه 15 فروردین 1390
2
 حامد مستقیمی
ممنون زیبا بود ولی کاراون بچه نبود!!!